قانون بالن (وزنهها رو پایین بنداز و اوج بگیر)

تا حالا سوار بالن شدید؟ تجربهی عجیبیه. هرچقدر بالاتر و بالاتر میری جاهای بیشتری رو میبینی، چشمانداز بزرگتری داری. دنیا رو از بالا میبینی و انگار همه چیز تحت کنترل توئه. حالا میدونید بالون چجوری به سمت بالا حرکت میکنه؟
اگه میخواید بالن اوج بگیره و به اون بالا بالاها برسه. باید وزنههایی که داخل بالن هستن رو بندازید پایین تا بار بالن سبکتر بشه و بالن راحت بتونه اوج بگیره. هرچقدر وزنههای بیشتری رو بندازید پایین بالن هم بیشتر اوج میگیره. قانون سادهایه نه؟
زندگی واقعی هم مثل یک بالنه. همهی ما سوار بالن زندگیمون هستیم. اگه تو یه ارتفاع خیلی کم باشیم هیچ لذتی نمیبریم. منظرهی خوبی رو نمیبینیم. احساس سرزندگی نمیکنیم. همون پایین میمونیم و فقط چیزای تکراری میبینیم. اما اگه ارتفاع بیشتری داشته باشیم از بالا به زندگیمون نگاه میکنیم. منظرههای تازهای میبینیم. جزئیات تازهای از زندگیمون میفهمیم. چشمهامون بازتر میشه و لذت میبریم.
اما قانون بالن چیه؟ قانون بالن تو زندگی به چه دردی میخوره؟ همهی ما سوار بالن زندگیمون هستیم. اگه بخوایم ارتفاع بگیریم و تو اوج باشیم باید یه سری از وزنهها رو بندازیم پایین. حالا این وزنهها چیان؟
وزنهها چیزاییان که دست و پامون رو بستن. چیزایی آن که بار ما رو سنگینتر میکنن. بالن زندگیمون به جای اینکه برسه به اون بالا بالاها، تو یه سطح کمارتفاع میمونه و تکون نمیخوره. حالا به نظرتون چه وزنههایی رو باید بندازیم پایین؟
وزنههایی که بهشون نیاز نداریم. فکرایی که از گذشته تو ذهنمون موندن و آزارمون میدن. حرفهایی که هیچ اهمیتی ندارن ولی دارن زندگیمون رو مختل میکنن و انرژیمون رو میگیرن. کارهایی که هیچ تاثیر مثبتی روی زندگی ما ندارن و فقط وقت و انرژی و فکر و حواسمون رو میگیرن.
بذارید چند تا از این وزنهها که همهمون میشناسیم و باهاش درگیریم رو معرفی کنیم.
اولین و مهمترین وزنه: شکستهایی که قبلا تو زندگیمون داشتیم.
همهی ما قبلا تو زندگیمون شکست خوردیم. از شکست عشقی گرفته تا شکست تو کار و تحصیل و شکستهای مختلفی که هر بار بهشون فکر میکنیم اذیت میشیم. اما یه سوال: اصلا چرا باید بهشون فکر کنیم؟ چرا باید اجازه بدیم این شکستها و خاطرات تلخ تبدیل بشن به یه وزنه و زندگیمون رو مختل کنن؟
این همون وزنهایه که باید بندازیم دور. همون چیزیه که اجازه نمیده اوج بگیریم. شکستهای گذشته مربوط به گذشتهن. هیچ تاثیری روی آیندهمون ندارن. این حرفها که میگن شکست مقدمهی پیروزیه رو فراموش کنید. اگه فقط و فقط به شکست و خاطرات تلخش فکر کنید هیچ شکستی مقدمهی پیروزی نیست. شکستها روح و روانمون رو آزار میدن. ناخودآگاه تبدیل میشن به یک کابوس.
البته البته البته. یه چیزی رو فراموش نکنید. از شکستها یاد بگیرید. اما اجازه ندید این شکستها تبدیل بشن به یک بار سنگین که همیشه و همه جا آزارتون میدن. از شکستها استفاده کنید تا کمتر اشتباه کنید. اما فکر کردن و غصه خوردن و سرزنش کردن خودتون رو کنار بذارید. با فکر آزاد سراغ آیندهتون برید.
وزنهی بعدی: هر چیزی که بهتون استرس میده.
میدونید استرس چجوریه؟ یه هورمونی ترشح میشه و بدن تو حالتی قرار میگیره که اون هورمون رو کنترل کنه و بیشتر انرژی مغز و ذهن صرف کنترل کردن استرس میشه. خب چه اتفاقی میافته؟ شما عملا متوقف میشید. مغزتون دیگه هیچ ایده و خلاقیتی نداره. پشت سر هم اشتباه میکنید و بالن زندگیتون به جای اینکه بره بالا با سرعت زیادی میاد پایین.
حالا فکر کنید چی بهتون استرس میده؟ تا حالا بهش فکر کردید؟
فکر کردن به اتفاقات احتمالی که قراره تو آینده بیفته بعضی وقتا باعث میشه استرس بگیریم. فکر کردن زیاد به نتیجه کارها، نتیجه اتفاقات و هر چیزی که باعث میشه زمان حال رو از دست بدید مثل یک سمه. سمی که محصولش استرسه.
بدترین نوع ترس، ترس از اتفاقاتیه که هنوز نیفتادن. ترس از آیندهست. ترس از آینده اون نیروی جنگجو بودن رو از آدم میگیره. این ترس رو باید رها کنید.
یکی دیگه از چیزایی که باعث میشه استرس بگیریم حرفهای مردمه. حرفهایی که پشت سر آدم میزنن. حرفهایی که هدفتون رو نشانه میرن. حرفهایی که باعث میشن خیلی وقتا به خاطر استرس حتی هدفمون رو هم فراموش کنیم. بعضی وقتا هم دلسردمون میکنن. این حرفها رو باید از تو بالن پرت کنید پایین. با تمام وجودتون پرتش کنید.
وزنهی سوم: عادتها، عادتها و عادتها هستن.
عادتها مثل یک زنجیر میمونن. زنجیری که دست و پای ما رو میبندن و هیچ کاری از دستمون برنمیاد. این زنجیرها وزن زیادی هم دارن و بالن زندگیمون رو سنگینتر و سنگینتر میکنن. این عادتها رو هم باید بندازید پایین.
همهمون عادتهای بدی داریم. از برنامهی خوابمون گرفته تا برنامهِی بیداریمون. از غذا خوردن و کار کردن گرفته تا کار کردن با گوشی. از عادتهای سادهی ساده تا عادتهای پیچیده. شما هم چنین عادتهایی دارید؟
این عادتها صرفا به کارها و برنامهمون هم محدود نمیشن. دوستها و افرادی که بیشتر باهاشون رفت و آمد داریم. عادتهای فکری که داریم. عادتهای سلامتی و هر چیزی که برامون به یه چیز روتین و معمولی و عادی تبدیل شده. حالا ببینید کدوم عادتهاتون اشتباهن؟
چه ساعتی میخوابید و چه ساعتی بیدار میشید؟ غذا خوردنتون به چه شکله؟ به فکر سلامتیتون هستید؟ ورزش میکنید؟ چند ساعت کار میکنید؟ کار کردن زیاد و طولانی به معنی موفقیت زیاد نیست. باید بلد باشید چجوری کار کنید. چطور کارهاتون رو پیش ببرید و چطور بیشترین بازده و نتیجه رو بگیرید.
آیا دوستا و آشناهاتون آدمهای منفیباف هستن؟ اگه آره. باید بگیم که اینگونه دوستها رو هم از بالون بندازید پایین. چون رفته رفته شبیه اونها میشید. محیط تاثیر زیادی رو طرز تفکر و نگرش ماها داره و نباید ساده از کنارش بگذرید. سعی کنید دوستان جدید و روابط جدید رو کشف کنید. با آدمهای پرانرژی بیشتر رفت و آمد کنید تا این انرژی روی شما هم تاثیر بذاره.
یه چیز دیگه که بیشتر افراد درگیرشن وقت تلف کردن بیهوده تو اینترنته. بازی کردن بیهدف، زیرورو کردن شبکههای اجتماعی و کلی عادت بد دیگه که جلوی رشدتون رو میگیرن. اینترنت جای فوقالعادهایه. اما اینکه تمام وقت و انرژیتون رو بیهدف تو اینترنت تلف کنید باعث میشه از زندگی واقعی عقب بمونید.
فعلا اینها رو از تو بالون زندگیتون حذف کنید. بعدش میبینید که چقدر بارتون سبکتر میشه. فکرتون آزاد میشه و زندگیتون زیباتر میشه. میدونید چیه؟ ما فقط یک بار زندگی میکنیم. اینو فراموش نکنید.
دیدگاهتان را بنویسید