تکنیک برنده بودن در بازار نزولی

بازار بالا و پایین زیادی داره. کسایی که تو بورس یا بازار ارز فعالیت دارن این بالا و پایینها رو حتما تجربه کردن. برای یه سری از افراد بالا رفتن به معنای سوده. یعنی وقتی بازار رو به رشده و همه چیز در وضعیت نرمال قرار داره به معنای سوده. اما یه سری از افراد هستن که یکم متفاوتتر فکر میکنن.
وارن بافِت در سال 1990 بخشی از سهام کوکاکولا رو خرید. اون موقع بازار در وضعیت خوبی قرار نداشت و حتی سهام خود کوکاکولا هم وضعیت مناسبی نداشت و اوضاع اقتصادی چندان جالب نبود. اما بافت تصمیمش رو گرفت و روی کوکاکولا سرمایهگذاری کرد. این تصمیم به نظر همه اشتباه بود. اما یکسال بعد سرمایهی بافت 1.5 برابر شد. میدونید چرا؟ تو ادامه میفهمید.
تکنیک اول برای برنده شدن تو بازار نزولی شناختن پتانسیل بازاره.
شناختن موقعیت اولین بخش از هر نوع سرمایهگذاری و بیزینسیه. وقتی قصد دارید یک کسب و کار جدید راه بندازید یا جایی سرمایهگذاری کنید اول باید موقعیت رو بسنجید. مثلا اگه میخواید یه کسب و کار آنلاین در حوزهی پوشاک راهاندازی کنید اولین مرحله تحقیقات بازاره. اینکه در حال حاضر پتانسیل بازار و مخصوصا بازار پوشاک در چه حدیه و شما چطور میتونید از این پتانسیل استفاده کنید.
تو سرمایهگذاری هم چنین اتفاقی میافته. وقتی شما میخواید جایی سرمایهگذاری کنید باید ببینید آیا این بازار پتانسیل رشد داره یا نه. خیلی سادهست. وقتی یک بازار اشباع شده باشه و به بالاترین حجم رشد رسیده باشه مطمئنا سرعت رشدش کندتر و کندتر میشه. رقبا هم در این زمینه موثرن. چطور؟
به مسئلهی وارن بافت برمیگردیم. چرا روی کوکاکولا سرمایهگذاری کرد؟ اون موقع با اینکه سهام کوکاکولا افت کرده بود اما بافت میدید که کوکاکولا در حال اجرای یک کمپین تبلیغاتی بزرگ و تاثیرگذاره. از بنرها گرفته تا طراحی و بستهبندی محصولاتش در حال تغییر بودن و نشان از تغییرات بزرگ و کلان تو این شرکت داشتن.
نکته بعدی این بود که پپسی هم اون موقع در حال اجرای کمپین تبلیغاتی بود. اونها هم یک کمپین بزرگ طراحی کرده بودن و پا به پای کوکاکولا رقابت میکردن. بازاری که رقابت سالم و حرفهای توش وجود داشته باشه بازار در حال رشده. وقتی رقبا پا به پای هم حرکت میکنن. استراتژیهای جدیدتری رو اجرا میکنن و سعی میکنن از هم جلو بزنن یعنی دارن رشد میکنن.
وارن بافت با درک این موقعیت تصمیم گرفت از بین کوکاکولا و پپسی، کوکا رو انتخاب کنه. چون سهامش افت خیلی زیادی داشت و پتانسیل رشد بالاتری نسبت به پپسی داشت. در حقیقت وارن بافت مارکتی رو انتخاب کرد که نزولی بود.
تکنیک دوم شناسایی زمان ریکاوری بازاره
این بار هم سراغ بیزینس میریم و هم سراغ سرمایهگذاری.
فرانکلین تمپلتون یک شرکت سرمایهگذاری در بازار بورس جهانیه. سالانه 2.9 میلیارد دلار سود داره. جان تمپلتون یکی از مدیران این شرکت میگه: بازار نزولی (در شرایط عادی) هیچوقت نزولی نمیمونه و از یک نقطه به بعد به بازار صعودی تبدیل میشه. اما بازاری که دائما در حال صعوده یک جایی متوقف میشه و درجا میزنه، این تجربهای بوده که شرکت تمپلتون در بیش از 70 سال تجربهی کاری داشته.
یعنی بازار نزولی در یک نقطهای شروع میکنه به ریکاوری. اینجا نقطهایه که شما فعالیتتون آغاز میشه. شناسایی نقطه ریکاوری بازار باعث میشه بهترین سرمایهگذاری رو داشته باشید. چون بازار به محض ریکاوری رشد بسیار بالایی رو تجربه میکنه. اما این زمان ریکاوری چطور مشخص میشه؟ با یک مثال بهتر میشه این مسئله رو توضیح داد.
- شرکتی که در زمینه پوشاک زمستانی فعالیت داره سهامش در شروع فصل سرما به طرز فزایندهای رشد میکنه. اما این رشد از کی شروع میشه؟ از یک ماه و یا شاید دو ماه قبل از شروع فصل سرما. چون تولید از اون زمان سرعت میگیره و بهترین زمان برای سرمایهگذاریه.
- وقتی شرایط سیاسی یک کشور دچار بحران میشه. مثلا در شرایط جنگ و یا تهدیدات سیاسی و یا اخبار تکاندهنده بازار افت میکنه. اما وقتی اثرات و شوک روانی اون رویدادها و اتفاقات سیاسی از بین میره دوبار رشد شروع میشه.
نقطه ریکاوری رو از روی نمودارها و قیمتها و میزان خرید و فروش میشه تشخیص داد و اینجاست که شما میتونید سرمایهگذاریتون رو آغاز کنید. نقطه ریکاوری بهترین زمان سرمایهگذاریه. چون سهام تمام ضرری که باید بدن رو دادن و حالا قراره رشد کنن.
توی کسب و کار هم پتانسیل ریکاوری وجود داره. باید سراغ مارکتی برید که پتانسیل رشد داره. اگر میبینید که حوزهای رشد منفی داره و کسب و کارهای دیگه چندان موفق نیستن میتونید با یک استراتژی جدید دوباره این حوزه رو زنده کنید. چطور؟
- دنبال بازارهای دستنخورده بگردید. سعی کنید مشتریهایی رو جذب کنید که رقبای شما روی اونها تمرکز ندارن. مثلا اگه یک سایت فروش پوشاک هستید. سراغ جاهایی برید که مشتریهای احتمالی زیادی اونجا وجود دارن. مشتریهایی که رقبای شما هنوز جذبش نکردن.
- استراتژی ریکاوری داشته باشید. معمولا کمپانیهای بزرگ برای این بحرانها بودجهای رو کنار میذارن. یک کمپین دیجیتال مارکتینگ، یک کمپین تبلیغاتی و یا کمپین برای شبکههای اجتماعی میتونه در این موقعیت بازار رو از نزول نجات بده و به سمت رشد ببره.
اگه این کمپینها خلاقانه و اصولی اجرا بشن رشد شما تضمینشدهست. بازار نزولی موقعیت خوبی برای کسب تجربهست. از این تجربهها میتونید تو دوران رشد و صعود هم استفاده کنید. از سال 1994 تا 2000 دورهای در امریکا وجود داشت که بهش میگن حباب داتکام. در این دوره سرمایهگذارها به طرز شدیدی روی استارتاپهای اینترنتی و حوزه تکنولوژی سرمایهگذاری میکردن. انقدر این بازار رشد کرد که اشباع شد و در سال 2000 تبدیل به یک فروپاشی شد. تنها کسب و کاری که از این فروپاشی جان سالم به در برد آمازون بود. میدونید چرا؟ چون استراتژی مارکتینگش رو گسترش داد. از شیوههای نوین بازاریابی استفاده کرد و کمپینهایی رو با بودجهی کم شروع کرد که تونست اون رو به نقطهی ریکاوری برسونه و دوباره اوج بگیره. آمازون الان غول آنلاین دنیاست و صاحبش ثروتمندترین مرد جهان.
و اما تاکتیک سوم: وقتی همه میفروشن شما چیکار میکنید؟
یک بار که از شوماخر دلیل موفقیتش رو پرسیدن گفت جایی که همه ترمز میکنن من گاز میدم. اما این قانون همیشه درست نیست. شوماخر در جریان یک مسابقه با یک اشتباه کوچیک جانش رو به خطر انداخت و چندین ماه تو کما بود. این قانون توی بازار سرمایهگذاری هم جواب میده. اما باید اشتباهات رو هم در نظر بگیرید و ریسک رو بررسی کنید.
خیلی شنیدیم که اگه میخوای سود کنی، وقتی همه دارن میفروشن شما بخرید. اما اما اما این قاعده همیشه درست نیست. باید به اون نقطهی ریکاوری هم توجه داشته باشید. وقتی شما سهام یک شرکت رو میخرید در حقیقت تو سود و ضرر اون شرکت شریک میشید. وقتی همه دارن سهام یک شرکت رو میفروشن این شرکت با یک بحران مواجه میشه. اگه شما تو این موقعیت سرمایهگذاری کنید و این سهام رو بخرید دو تا حالت داره:
- یا شرکت میتونه این بحران رو پشت سر بذاره و دوباره رشد کنه.
- یا شرکت از پس این بحران برنمیاد و شما سرمایهتون رو از دست میدید.
برمیگردیم به تاکتیک سوم: هیچوقت بیگدار به آب نزنید. این سهام رو زیر نظر بگیرید و نقطهی ریکاوریش رو شناسایی کنید. اگه به این نقطه رسیده باشه. بهترین زمان برای سرمایهگذاریه. اما اگه همچنان داره افت میکنه بهتره منتظر بمونید. خیلیها فکر میکنن ریسک کردن همیشه سود خوبی داره. اما واقعیت اینجاست که شما باید تبعات این ریسک رو هم در نظر بگیرید.
تاکتیک و یا پیشنهاد آخر: چشمهای تیزبین داشته باشید.
عقاب هستید یا تمساح؟
تمساح وقتی به غذا نیاز داشته باشه. زیر آب بدون حرکت منتظر میمونه تا یه شکار از راه دور برسه و بتونه در یک موقعیت مناسب شکارش کنه. وقتی شکار میکنه از این شکار میخوره تا تموم میشه و دوباره میره زیر آب و منتظر شکار میمونه.
اما عقاب چطور؟ اون بالا بالاها، بالاتر از ابرها با خیال راحت پرواز میکنه و همه چیز رو زیر نظر داره. با چشمهای تیزبینش. هر جا که شکاری میبینه همه چیز رو بررسی میکنه، سرعتش رو تنظیم میکنه و شکارش رو به چنگ میاره.
حالا شما بگید. عقاب هستید یا تمساح؟ بازار نزولی بهترین جا برای شکاره. فقط باید همه چیز رو زیر نظر داشته باشید. بالاتر از همه و چراغ خاموش حرکت کنید و فرصتهای مناسب رو بشناسید و خوب بررسی کنید و مستقیم شکارش کنید. مثل یه عقاب.
هم تو بازار ارز و سهام و هم تو کسب و کار باید گپها و خلاهای بازار رو کشف کنید. جایی که یه گپ وجود داشته باشه مسلما پول زیادی اونجا خوابیده. کافیه این خلاها رو کشف کنید. خوب بررسی کنید و اون تاکتیکهایی که گفتیم رو هم اجرا کنید تا بهترین نتیجه رو بگیرید.
دیدگاهتان را بنویسید